سفیر سابق ایران در ایتالیا گفت: یادم هست که در گفتوگوهای سعدآباد، استراو وزیر خارجه انگلیس در زمان استراحت پس از مذاکرات، جلوی وزیر خارجه وقت ایران مثل یک فاتح در برابر کسی که الآن تسلیم شده، عمل کرد و پای خود را روی میز دراز نمود. در چنین فضایی دولت نهم پرونده هستهای را به دست گرفت.
به گزارش رجانیوز، ابوالفضل ظهرهوند سفیر سابق ایران در ایتالیا در پاسخ به این سوال که دولت نهم در چه شرایطی دستگاه سیاست خارجی را تحویل گرفت و رویکرد این دولت به مقوله دیپلماسی چه تفاوتی با متولیان پیشین داشت، گفت: به نظر من تفاوت معناداری را به ویژه در جنبه رویکردها و گفتمان دولتها میتوان مشاهده کرد. در 8 سال دولت اصلاحات، محصول رویکرد تنشزدایی را در عرصههای گوناگون از جمله در موضوع پرونده هستهای و روند اعتمادسازی با غرب، حقوق بشر و مسائل منطقهای میتوان ملاحظه کرد. شاهد هستیم که در آغاز به کار دولت نهم، همه تأسیسات هستهای لاک و مهر شده و دولت جدید در صورت پیگیری رویکردهای قبلی میبایست با همکاری آژانس مترصد شغل جدید برای دانشمندان هستهای کشور که با بیکاری مواجه شده بودند، میشد.
وی ادامه داد: در موضوع حقوق بشر دولت قبل با عدول از اصول عزت، حکمت و مصلحت، با دلخوش بودن به اعتمادسازی در مذاکره با اروپاییها در جایگاه متهم قرار گرفته و طی چند دور مذاکرات طولانی اتهامی، انتقادی و سازنده پیگیر متقاعدسازی اروپاییها و بستن پرونده حقوق بشری کشور بود و عملاً نه تنها پیشرفتی حاصل نشد بلکه طرفهای اروپایی با بازکردن پروندههای جدیدتر تشجیع شده خواهان ورود به عمیقترین لایههای امنیت ملی ایران و اثرگذاری شده بودند.
جک استرا بعد از «سعدآباد»، پای خود را به نشان تحقیر روی میز دراز کرد
ظهرهوند اضافه کرد: نمونه دیگر موضوع افغانستان است که علیرغم همکاریهای مخلصانه ایران در صحنه میدانی و چشم پوشیدن از تمامی ظرفیتهای خود از جمله مجاهدین و به کارگیری ادبیات غربیها یعنی جنگ سالار خواندن آنها و همسویی با مدیریت آنها در مقاطع گوناگون و نهایتاً واگذاری دستاوردهای سیاسی نظام در صحنه اجلاس بن به طرف امریکایی، بدون رعایت ملاحظات امنیت ملی و دریافت ما به ازا، صرفاً تحت عنوان اعتمادسازی و تنشزدایی مشروعیت لازم برای تهاجم و حضور امریکاییها و ناتو را فراهم ساخته و نهایتاً به محور شرارت ملقب و مفتخر میگردد.
این کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: در دوره مذکور در برخی اختلافات مرزی با همان هدف تنشزدایی تا آستانه تصمیمات خسارتبار جلو میروند، که خوشبختانه به دلایلی کار متوقف میشود.
وی همچنین گفت: سیاست تنشزدایی به سرحدی از وادادگی تنزل میکند که آقایان حاضر به رسمیت شناختن طالبان به قیمت انکار قطع آب هیرمند توسط طالبان و چشمپوشی از دستگیری و مجازات قاتلین دیپلماتها میشوند. یادم هست که در گفتوگوهای تهران، آقای جک استراو در زمان استراحت پس از مذاکرات سعدآباد جلوی وزیران خارجه وقت ایران و آلمان مثل یک فاتح در برابر کسی که الآن تسلیم است عمل میکند و پای خود را روی میز دراز مینماید.
ظهرهوند اظهار داشت: وقتی اینها را نگاه می کنید، می بینید که چه پروندهای قرار است تحویل دولت نهم شود. میزان ادعاها و توقعات به حدی بالا رفته که آقای یوشکا فیشر هنگام خروج از تهران با این لحن و ادبیات میگوید که به ایرانیها گفتهایم بساط خود را جمع کنید.
وی ادامه داد: طبیعتاً برای این که بخواهید این فضا را برگردانید و از موضع اتهامی خارج شده و در یک موضع فعال و تهاجمی قرار بگیرید قطعاً رویکرد، باید رویکرد متفاوتی باشد مخصوصاً در شرایط کنونی جهان و توجه به این اصل که،
سفیر سابق ایران در ایتالیا خاطرنشان کرد: بنابراین دولت نهم دستگاه سیاست خارجی را در شرایط عملکردی زیرصفر تحویل گرفت تا آن را در راستای سیاستهای کلی نظام با اعتقاد به آرمانهای حضرت امام(ره) و ارزشهای انقلاب پیگیری و هدایت کند. این شرایط، قطعاً شرایط دشواری بود.
وی افزود: بنابراین امروز و در سال پایانی فعالیت دولت نهم، اثری از پرونده حقوق بشر در کار نیست و چندهزار دستگاه سانتریفیوژ در نطنز در حال فعالیت هستند و تمام مراحل کار در سطح آزمایشگاهی تمام شده و امروز به عرصهای رسیدهایم که طرفهای مقابل ما دیگر موضوع غنیسازی را منکر نمیشوند و فقط میگویند که بیایید درباره این که چگونه میتوانیم به موقعیتی دست یابیم که این شرایط برای ما رفع نگرانی کند مذاکره کنیم و در صورت رفع نگرانی، حقوق شما را به طور کامل به رسمیت بشناسیم. امروز ایران در صحنه عراق و افغانستان و ... فعال مایشاء است و غرب صریحاً اعلام کرده است که برای برون رفت از مسائل و مشکلات منطقهای نیاز به همکاری ایران دارد و اگر قرار باشد که روی موفقیت یا عدم موفقیت سیاست خارجی دولت نهم بحث کنیم باید روی همین مواضع و واکنشها متمرکز شویم و این که امروز امریکاییها دنبال مذاکره با ما هستند، در حالی که تیم دولت قبل، تمامی ظرفیتها را در صحنه افغانستان به طرفهای مقابل واگذار کرده بودند و تحت پوشش افغانستان تلاش کردند که هفت دور مذاکره رودررو در ژنو با امریکاییها انجام دهند تا شاید از این رهگذر بتوانند روابط با امریکاییها را پی بگیرند، آن شرایط را با شرایط امروز مقایسه کنید و ببینید که کدام یک برای ما عزت آورده و کدام یک دستاورد ملی به همراه داشته است.
ظهرهوند گفت: بنابراین تفاوتهای بسیار زیادی هست که اگر برخی ملاحظات نبود میشد این پروندهها را باز کرد و مصادیقی که در پروندههاست را به اطلاع افکار عمومی رساند.
وی در پاسخ به این پرسش که "آیا این دولت میتوانست از حدی که امروز در صحنه سیاست خارجی پیش رفته جلوتر رود؟"، اظهار داشت: بله. چون بخشی از این گفتمان که توسط شخص رئیس جمهور و دولت محترم دنبال شد باید در دستگاه سیاست خارجی اجرایی و عملیاتی میشد، که این جنبه از کار وزارت خارجه میتواند قابل نقد باشد اما در جنبه گفتمانسازی و رویکرد، دولت آقای احمدینژاد را در عرصه سیاست خارجی و پیگیری ملاحظات امنیت ملی کشور موفق میدانم.
ظهرهوند در پاسخ به اینکه "دولت نهم در قبال سیاستهای کلی و کلان نظام و ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری در حوزه سیاست خارجی چگونه عمل کرد و آیا موفقیتهای حاصل، محصول این سیاست ها بود یا صرفاً رویکردها؟"، گفت: اعتراف و قبول بسیاری از کشورهای اثرگذار در جهان مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی یک بازیگر اصلی و کلیدی در صحنه تحولات خاورمیانه و منطقه است مصداقی از موفقیت این دولت میباشد. آقای جان کری میگوید که ما نقش مشروع منطقهای ایران را قبول داریم.
وی افزود: این کلمات از غربیها ساده به دست نمیآید و اینکه هر نشستی که الآن میگذارند تلاش میکنند که ایران را حتماً در آن کنفرانس داشته باشند و افکار عمومی در غرب، اروپا و آسیا به این موضوع اذعان دارند که ایران بازیگر کلیدی در منطقه و حتی جهان است. جالب است بدانید که بنا بر دکترین مونروئه، امریکاییها در دوران جنگ سرد تا مرز درگیری جلو رفتند تا به شوروی سابق اجازه ندهند در امریکای لاتین حضور داشته باشد. اما شما امروز میبینید که ما در امریکای لاتین یک بازیگر کلیدی و مطرح هستیم. بنابراین دولت نهم روند غلط گذشته که در آن تلاش داشتند با بیاعتنایی به منافع کشور و ارزشها و آرمانهای انقلاب و
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به اینکه "دولت نهم، نگاه به شرق را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار داد. این تغییر نگاه اقتضای شرایط دیپلماسی در مقطع تحویل دولت بود یا نه براساس سیاست دیگری این رویکرد اتخاذ شد؟"، اضافه کرد: فکر نمیکنم عنوان نگاه به شرق عنوان مناسبی در این زمینه باشد چرا که اتفاقاً نگاه جامع در این دوره به حوزه سیاست خارجی وارد شد و واقعگرایی را از مشخصههای رویکرد دولت نهم میدانم. یعنی به هر حال دوست و دشمن را باید خوب تشخیص میدادیم همچنان که حضرت امام (ره) میفرمودند که ما نباید بین گرگ و میش اعتمادسازی کنیم. دولت نهم این وضعیت را خوب تحلیل کرد، مزیت نسبی خود را خوب شناسایی نمود و حوزههای بازیگریاش را هم به خوبی انتخاب کرد. امروز به جنگ 33 روزه و جنگ 22 روزه که نگاه میکنید موفقیت نیروهای لبنانی و حماس را به پای ایران میگذارند به خاطر حمایتی که ایران کرده است و به خاطر الهامی که از ایران گرفتهاند. وقتی این را میبینید متوجه میشوید که سیاست خارجی هم به شرق و هم به غرب توجه داشته است.
ظهرهوند همچنین در پاسخ به این سؤال که "از واقعبینی به عنوان مشخصه سیاست خارجی این دوره نام بردید. به طور مصداقی در این زمینه توضیح دهید و این که این مشخصه چه دستاوردهایی برای ایران به همراه داشته است؟"، خاطرنشان کرد: یکی از جنبههای واقعبینی و هوشمندی در دولت نهم این بود که مرز منافع ملی را فرای مرزهای جغرافیای طبیعی تعریف کرد، همان کاری که امریکاییها و غربیها دارند انجام میدهند. امروز اگر از آلمانها سؤال کنید در شمال افغانستان چه میکنید؟ میگویند منافع عالیه ملت آلمان اقتضا میکند. به امریکاییها میگویید شما در خلیجفارس چه میکنید؟ میگویند منافع حیاتی ما در آنجاست. به ما میگویند در امریکای لاتین چه میکنید؟ میگوییم منافع عالیه ما در آنجاست. وقتی شما در امریکای لاتین خاکریز خود را میزنید و به فعالیت میپردازید بیانگر توانایی ملی شماست و (آنجا) مخاطب داشتهاید و به همان نسبت میزان فضایی را که اشغال میکنید فضایی است که از رقیب شما سلب می شود و اگر قرار باشد ما درون مرزهای خودمان بمانیم باید مطمئن باشیم مرزهای کشورهای رقیب یا دشمن